ایده‌ها می‌توانند به طراحی تحسین برانگیزی ختم شوند که همه‌ی ما دوست داریم نام ما به عنوان طراح آنها ذکر شود. ما معمولا ایده‌های مختلفی در ذهن داریم که می‌توانیم آنها را از ایده‌های خوب تا اید‌ه‌های عالی دسته بندی کنیم. اصولا هر آدم خلاقی ایده‌های مختلفی در ذهن دارد.
از طرف دیگر، در اکثر مواقع تعداد ایده‌ها بیشتر از آنی هستند که بتوانیم همه آنها را اجرایی کنیم. با اینحال گاهی از روی رقابت و یا اینکه احتمال می‌دهیم کسی ممکن است ایده ما را بدزدد و با آن طرح موفقی ارائه کند، آنها را مخفی می‌کنیم. در ادامه با هم چند دلیل را بررسی کنیم که مشخص می‌کند ترس از دزدیده شده ایده‌ها احمقانه است! به همین راحتی.


ایده‌ها اهمیتی ندارند!!!!

اگر بخواهیم موفقیت را ترکیبی از ایده و اجرا حساب کنیم، ۹۹ درصد موفقیت بستگی به اجرای کار دارد و نه ایده. ایده‌ها به خودی خود به دردی نمی‌خورند. همه‌ی ما کلی ایده داریم. ایده‌ها تنها زمانی معنی پیدا میکنند که اجرایشان کنیم.

حالا طرف دیگر قضیه را ببینیم؛ «کسانی که به دنبال دزدیدن ایده‌های دیگران هستند»، خبر خوب اینست که چنین افرادی از اهمیت‌نداشتن ایده مطلع نیستند. اینها فکر می‌کنند که خود ایده ارزشمند است. حقیقت اینست که یک ایده‌ی متوسط با اجرای خوب خیلی بیشتر از یک ایده‌ی عالی با یک اجرای ضعیف می‌ارزد.


با صحبت با دیگران، ایده‌های بیشتری به دست می‌آورید.

به اشتراک گذاشتن ایده‌هایتان با دیگران، می‌تواند منبع ایده‌های جدیدی برای شما باشد. وقتی با کسی در مورد ایده‌تان صحبت می‌کنید، می‌تواند دیدگاه خود را به عنوان شخصی از بیرون از مسئله بیان کند و همچنین بازخورد مورد نیاز شما برای اینکه بدانید ایده‌تان واقعا چیز خوبی است یا نه، به شما بدهد. در طی توفان مغزی، شما با تعداد بی‌شماری ایده‌های مختلف مواجه خواهید شد که یکی از دیگری بهتر است.
در همین راستا، اگر شما تنها یک ایده داشته باشید، این نشانه خوبی نیست. ممکن است شما به این نتیجه رسیده باشید که ایده مورد نظر شما بهترین ایده موجود است، چیزی که می‌تواند برای شغل شما مفید باشد، اما احتمالا چنین نیست. موفقیت نتیجه درست پیش بردن چیزهای کوچک است، نتیجه پیروزی‌های روزانه، در مورد پروژه‌هایی که برای انجام آنها به خود می‌بالیم.


فایده‌ای هم برای دیگران داشته باشیم!

وقتی شما ایده‌هایتان را به اشتراک می گذارید، به کل جامعه طراحی کمک کرده‌اید. مهم است که دِین خود را به طراحان همکار خود ادا کنید، کسانی که ممکن است با مشکلاتی دست به گریبان باشند که شما قبلا به آنها برخورده‌اید. این موضوع به این معنی نیست که راز و رمز کار خود را به دیگران بگویید (گرچه گفتن راز و رمز کار دیگر مثل سابق یک تابو به شمار نمی‌رود). اما صحبت کردن با دیگران در مورد یک ایده و انعکاس ایده‌ی شما از دید آنها، می‌تواند منبع الهام‌بخشی برای شما باشد و ممکن است به زوایای پی ببرید که قبلا به آنها توجه نکرده بودید.


احتمالا شخص دیگری قبلا به ایده شما به فکر کرده است.

ایده‌ها بصورت متناوب به ذهن آدم‌های مختلف خطور می‌کند. ایده‌ای که شما فکر می‌کنید یک ایده‌ی بکر مختص شماست، شخص دیگری نیز در فکر آن است. به همین خاطر است که گاهی طرح دو نفر طراح به طرز باورنکردنی به هم شبیه است، بدون اینکه این دو نفر پیش از این یکدیگر را دیده باشند. صاحبان فکرهای بزرگ، مانند یکدیگر فکر میکنند. در واقع به همین دلیل است که شما نمی‌توانید یک ایده را بصورت قانونی تحت قانون کپی رایت ثبت کنید.
کلید موفقیت این است که ایده‌هایی که دیگر آدم‌ها هم ممکن است داشته باشند را بکار گیرید و آن را به سلیقه‌ی مختص خودتان انجام دهید، از تجربه و مهارت‌های خودتان به عنوان یک طراح استفاده کنید تا به عنوان نتیجه کار، چیزی متفاوت حاصل کند. به قول مثل معروف؛ هر چیزی پیش از این انجام شده است، اما نه توسط شما.


خلاصه

بخاطر داشته باشید که ایده‌ها ندرتا بطور یکجا دزدیده می‌شوند. معمولا آدم‌ها تکه‌هایی از ایده‌ها را از منابع مختلف بر می‌دارند ( یا بهتر است که بردارند!) همانطور که قبلا دیدیم، همه چیزی به نوعی بازترکیب کارهای مختلف است، و نه یک کپی کامل از یک پروژه‌ی دیگر. و تنها تعداد انگشت‌شماری از طراحان لِوِل-پایین می‌خواهند کل ایده‌ی شما را بدزدند.


منابع:

speckyboy.com

hive.ir